مرضیه، با نام اصلی " اشرف السادات مرتضائی " متولد ۱۳۰۴ در تهران، خیابان عین الدوله، کوچه روحی ست. پدرومادرش از یک خانواده هنردوست بودند و هنرمندانی از قبیل مجسمه ساز ، نقاش و مینیاتوریست و موسیقیدان در فامیلش زیاد بودند. اما مادرش بود که بطور خاص اورا تشویق به خواندن کرد و در همه دوران حیاتش ازاو پشتیبانی میکرد . مرضیه در سال 1942
(1322 شمسی) به جهان موسیقی هنر وارد شد. اولین بار دریک تئاتر که نمایشنامه شیرین و فرهاد را اجرا میکرد ( تئاتر باربد) درنقش شیرین بازی کرد .این نمایش 37 شب روی صحنه بود. که برای او یک موققیت بزرگ و سریع به بار آورد و. با استقبال زیاد مردم مواجه شد مرضیه بسرعت نظر استادان موسیقی را به خود جلب کرد و اولین زنی بود که توانست در برنامه گلهای رنگارنگ که برنامه ای بسیار سنگین و هنری بود آواز بخواند.مرضیه در حدود 1000 آواز دردوران شکوفایی هنریش خواند که در ارتقای موسیقی فارسی بسیار اثر گذار بود. بالاتر از موفقیت هایش در خوانندگی و موسیقی . او داری کیفیت های تحسین برانگیزدیگری است که مهمتر از همه شجاعت و پشتکار درخشان او در نوآوری بود . در زمانیکه خوانندگی به عنوان یک سرگرمی ویا شغلی نه چندان افتخارآمیز تلقی میشد و بخصوص زنها در خانه ها محبوس شده حق هیچگونه ابراز وجودی نداشتند به عنوان یک زن جوان او خوانندگی را بطور جدی و به عنوان یک کار تحصصی و غرورآفرین درسطح بالایی از نظر فرهنگی انتخاب کرد. بانوی هنر و ستاره درخشان آواز ایران، در ظهر روز چهارشنبه 13 اکتبر و پس از مدتها مبارزه بی امان با بیماری سرطان، در سن ۸۶سالگی در بیمارستان آمریکاییهای پاریس بدرود حیات گفت و جاودانه شد. دختر شادروان مرضیه چندی پیش در پاریس درگذشت که ضربه ای کاری بر پیکر ناتوان او بود، روحش شاد.
از برت دامن کشان ، رفتم ای نامهربان از من آزرده دل ، کی دگر بینی نشان رفتم که رفتم ، رفتم که رفتم از برت دامن کشان ، رفتم ای نامهربان از من آزرده دل ، کی دگر بینی نشان رفتم که رفتم ، رفتم که رفتم از من دیوانه بگذر ، بگذر ای جانانه بگذر هر چه بودی ، هر چه بودم ، بی خبر رفتم که رفتم رفتم که رفتم شمع بزم دیگران شو ، جام دست این و آن شو هر چه بودی ، هر چه بودم ، بی وفا رفتم که رفتم...
سلام
اگر این هنرمند را برای ۳۴ سال خاموش نمیکردند آتش به همه دلهای پژمرده می زد. صد شکر که او آمد و صد حیف که او رفت. یادش گرامی و روحش شاد باد.
رفتی و رفتن تو آتش نهاد بر دل
خدا بیامرزدش ولی مجاهد خلق بود نامردی کرد