چایخانه

مطالب داغ نوش جان

چایخانه

مطالب داغ نوش جان

برنده بودن یا بازنده بودن

به طور کلی اکثر مردم یاد نگرفته اند که توقع برنده بودن را از خود داشته باشند 

 

و یا حتی بخواهند برنده شوند. برنده بودن همیشه به معنای رتبه اول بودن 

 

 نیست بلکه این است که همیشه در هر موقعیتی صد در صد بهترین باشید.  

 

برنده متعهد میشود
.بازنده وعده میدهد

.وقتی برنده ای مرتکب اشتباه میشود، میگوید: اشتباه کردم
.وقتی بازنده ای مرتکب اشتباه میشود، میگوید: تقصیر من نبود

.برنده بیش از بازنده کار انجام میدهد، و در انتها باز هم وقت دارد
.بازنده همیشه آنقدر گرفتار است که نمیتواند به کارهای ضروری به پردازد

.هراس برنده از باختن به آن اندازه نیست که بازنده باطنا" از برنده شدن 

 دارد

.برنده به بررسی دقیق یک مشکل می پردازد
.بازنده از کنار مشکل گذشته ، و آن را حل نشده رها میکند

.برنده میگوید: بیا برای مشکل راه حلی پیدا کنیم
.بازنده میگوید: هیچ کس راه حلی را نمیداند

.برنده می داند به خاطر چه چیزی پیکار میکند و بر سر چه چیزی توافق و سازش نماید
.بازنده آن جا که نباید، سازش میکند، و به خاطر چیزی که ارزش ندارد،  

مبارزه میکند

.برنده با جبران اشتباهش، تاسف و پشیمانی خود را نشان میدهد
.بازنده می گوید: «متاسفم» ، اما در آینده اشتباه خود را تکرار میکند

برنده مورد تحسین واقع شدن را به دوست داشته شدن ترجیح میدهد،  

هر چند که هر دو حالت را مد نظر دارد
بازنده دوست داشتنی بودن را، به مورد تحسین واقع شدن ترجیح میدهد، 

 حتی اگر بهای آن خفت و خواری باشد

.برنده گوش می دهد
.بازنده فقط منتظر رسیدن نوبت خود، برای حرف زدن است

.برنده از میانه روی و نرمش خود احساس قدرت میکند
بازنده هرگز میانه رو و معتدل نیست گاهی از موضع ضعف، و گاهی همچون ستمگران فرودست رفتار میکند

.برنده میگوید، باید راه بهتری هم وجود داشته باشد
.بازنده میگوید، تا بوده همین بوده و تا هست همین است

.برنده به افراد برتر از خود، احترام میگذارد، و سعی میکند تا از آنان چیزی بیاموزد
.بازنده از افراد برتر از خود، خشم و نفرت داشته؟ و در پی یافتن  

نقاط ضعف  آنان است

.برنده گامهای متعادلی بر میدارد
.بازنده دو نوع سرعت دارد، یا خیلی تند و یا خیلی کند 

 

برنده مشکلی بزرگ را انتخاب می کند، و آن را به اجزای کوچکتر تفکیک  

می کند، تا حل آن آسان گردد
.بازنده مشکلات کوچک را آنچنان به هم می آمیزد، که دیگر قابل حل شدن نیستند

 

.برنده تمرکز حواس دارد،
.بازنده پریشان حواس است

.برنده از اشتباهات خود درس میگیرد
.بازنده از ترس مرتکب شدن اشتباه، یادگرفته که اقدام به هیچ کاری نکند 

 

.بازنده شکستهای خود را ناشی از، تبعیض یا سیاست می داند
.برنده ترجیح می دهد که، خود را مسئول شکست هایش بداند، و نه  

دیگران را ولی وقت زیادی را صرف عیب جویی نمیکند 

 

.بازنده از این که خود و یا دیگران به نقایص وی آگاهی یابند، هراسان است
.برنده میداند که نارسایی های او جزیی از شخصیت وجودی اوست،  

در حالی که می کوشد تا آثار ناگوار این نقایص را به زداید، هرگز تاثیر  

آنها  را انکار نمیکند 

 

.بازنده فکر میکند که برای بازنده شدن و برنده شدن قوانینی وجود دارد
.برنده می داند که هر قاعده ای در هر کتابی را، می توان نادیده  

انگاشت ،جز یکی، «همانی که هستی و میخواستی ، باش» 



.بازنده به کسانی که از خودش قوی ترند، تکیه میکند، و عقده های خود 

 را بر سر افراد ضعیفتر از خویش خالی میکند
.برنده روی پای خود می ایستد و از اینکه دیگران، به وی تکیه کنند،  

احساس تحمیل شدن نمی کند  

 

.برنده در وجود یک آدم بد، خوبی ها را می جوید و روی همین قسمت  

کار میکند
.بازنده در وجود یک انسان خوب، بدی ها را می جوید. از این رو ، به  

سختی میتواند با دیگران همکاری کند 

 

.برنده در عین حال که تعصبات خود را میپذیرد، تلاش میکند که در هنگام 

 قضاوت کردن بر این تعصبات غلبه کند
.بازنده منکر وجود هرگونه تعصب در خود است، و بنابراین در سراسر  

عمر، اسیر تعصبات خویش خواهد بود 

 

.برنده میداند که چگونه میتوان جدی بود، بی آن که خشک و رسمی باشد
.بازنده غالبا خشک و رسمی است زیرا، فاقد توانایی جدی بودن است
 

 

.برنده پس از بیان نکته ی اصلی مورد نظرش، لب از سخن فرو می بندد
.بازنده آنقدر به صحبت ادامه می دهد، که نکته ی اصلی را فراموش میکند 

 

.برنده ضعفهای خود را به خدمت توانایی هایش می گیرد
بازنده توانایی های خود را هدر میدهد، زیرا که آنها را در خدمت ضعفهای  

خود به کار می گیرد 

 

.برنده میخواهد مورد احترام دیگران باشد، اما ذهنش را درگیر آن نمیکند
.بازنده برای رسیدن به این هدف، دست به هر کاری میزند، اما سرانجام 

با شکست روبه رو می شود و به هدف اش نمی رسد

.برنده حتی زمانی که دیگران وی را به عنوان یک خبره می شناسند، 

 می داند که، هنوز خیلی چیزها را نمیداند
.بازنده میخواهد که دیگران او را یک خبره بدانند، و این نکته که : 

 «بسیار کم می داند» را، هنوز نیاموخته است
 

.برنده تا دم مرگ بیشتر از آنچه که از دیگران میگیرد، می دهد
.بازنده تا پای جان از این توهم دست بر نمیدارد که، «پیروزی » یعنی 

 بیش از آنچه که می دهی، بستانی

نظرات 6 + ارسال نظر
صدف سه‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:24 ب.ظ http://www.istgah.asantabligh.com

سلام خوبی ؟ وبلاگ قشنگی داری !یه سری هم به ما بزن ...هرچی دلت می خواد تو سایت من هست ممنون ازلطفتون راستی یه موقع واسه تبادل لینک اونم با (جایزه ویژه)اگه موافق بودی به این آدرس مراجعه کن گلم http://istgah.asantabligh.com/tabdol1.phpl

ثمین سه‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 03:01 ب.ظ http://fardai-behtar.blogsky.com


..............…,•’``’•,•’``’•,
...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’
..............……....`’•,,•’`
…...…,•’``’•,•’``’•,سلام به تو دوست
…...…’•,`’•,*,•’`,•’
...……....`’•,,•’`
,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•’
,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,
.....`’•,,•’......
,•’``’•,•’``’•,.
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•......’
…...…,•’``’•,•’``’•,من اپم
…...…’•,`’•,*,•’`,•’
...……....`’•,,•’`
…..............…,•’``’•,•’``’•,
...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’
..............……....`’•,,•’`
..............…,•’``’•,•’``’•,
...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’
..............……....`’•,,•’`
…...…,•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•’
...……....`’•,,•’`
,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•’
,•’``’•,•’``’•,اگه میخوای خوشحالم بکنی ...
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•’......
,•’``’•,•’``’•,.
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•......’
…...…,•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•’
...……....`’•,,•’`
…..............…,•’``’•,•’``’•,
...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’
..............……....`’•,,•پس بدو بیا

حسن سه‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 04:41 ب.ظ

سلام
من واقعاْ به آنچه شما می گوئید اعتقاد دارم و قدیمی ها هم میگویند "کار نیکو کردن از پر کردن است"
practice makes perfect

محمد بهرامی پنج‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:57 ق.ظ http://romancelove.blogsky.com

سلام
مریم خانوم با اجازتون لینکتون کردم
باااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای

محمد بهرامی پنج‌شنبه 10 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 03:51 ب.ظ http://romancelove.blogsky.com

عشق داغیست که تا مرگ نیاید ُنرود
هر که برچهره از این داغ ُ نشانی دارد
سلام زیبا بود موفق باشی

آرش یکشنبه 13 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:27 ق.ظ

بسیار زیبا بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد